دفاع منطقی ما در برابر تحریم های جدید آمریکا

بار دیگر سیاست افزایش فشارها بر ایران و اعمال تحریم های جدید آمریکا نشان داد که این کشور بقول آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان غیر قابل اعتماد شده است

در واقع این خشم آمریکا از پیروزی های سیاسی و نظامی ایران در منطقه و شکست نسبی تروریست ها و حامیان آنها است که به شکل تحریم بروز کرده است

اما دفاع ما  چگونه باید باشد قبل از هر چیزی بخاطر داشته باشید این یک تک سیاسی اقتصادی است

در واقع آنها دارند یک حمله سیاسی و اقتصادی بر علیه کشوری که با او قرار داد صلح بسته اند 

انجام می دهند این یعنی آن قرار داد را قبول ندارند 

یعنی بد عهدی سیاسی و قانونی این یعنی حماقت از نوع ترامپ پوپولیسم آمریکایی

خوب ما باید چه راهی را در پیش بگیریم 

آیا ما هم مانند آمریکا بیاییم امضاء خود را انکار کنیم زیر عهد و پیمان خود بزنیم؟

میدانیم که پاسخ آن منفی است اسلام و شیعه می گویید "اوفوا بلعقود" 

برای پاسخ به این سوال من سوال دیگری را مطرح می کنم ما "با چه  کسی روبرو هستیم"

آمریکا (مجموعه دولت سنا نمایندگان رئیس جمهور و ......)

امریکا یک کشور بزرگ در صحنه سیاسی اقتصادی دنیا است 

دارای بزرگترین اقتصاد بزرگترین ارتش است زمانی بسیار قدرتمند بود اما اکنون این غول بزرگ دچار مشکلاتی سخت شده است آن قدرت اقتصادی 30 سال گذشته دچار ضعف و سستی و عود بیماری های زیادی شده بحران بدهی ها در واقع اقتصاد امریکا در سراشیب سقوط قرار 

گرفته است بدهی های دولت آمریکا از 20 هزار میلیارد دولار گذشته است و همچنان در حال افزایش

است دولت آمریکا سالانه فقط 500 میلیارد دولار فقط بهره این بدهی سنگین باید پرداخت کند

این بدهی فقط آن قسمت از کوه یخ است که از بیرون قابل مشاهده است

وگرنه جمع بدهی های دولت + بدهی بیمه بازنشستگی + بدهی بیمه تامین اجتماعی + بدهی بیمه پزشکی + بیمه دارویی و به بیش از 200 هزار میلیارد دولار می رسد

یعنی جمع بهره پرداختی آمریکا در سال فقط 2/5 درصد برابر 5000 میلیارد دولار است تا فقط این بدهی را فقط در همین مبلغ نگهداشت و این ممکن نیست چون رشد اقتصادی آمریکا در سال 2016 فقط یک درصد بوده است ( تازه اگر این آمار درست باشد که در آن شک است)

خوب مجموعه دولت و سنا نمایندگان می دانند این یعنی چه ؟

مفهوم این بدهی اینست این کشور با سرعت سالی 5000 میلیارد دولار به سمت ورشکستگی در حال سقوط است و عجیب تر اینکه این بدهی ها به کشور های مانند چین 1/3 ژاپن 1/2 و عربستان 0/6 و حتی روسیه با 86 میلیارد دولار است

این کشور ها خود مدعی و در تسریع این بدهی ها و تاثیر گذاری منفی نقش دارند

خوب اگر اقتصاد آمریکا زمین گیر شود ارتش آمریکا هم زمین گیر می شود 

حالا به جواب سوال نزدیک می شویم ما بهتر است از کار آمریکا عصبانی نشویم در کمال آرامش موضوع را بررسی کنیم

طرف در یک نزاع خیابانی خیلی عصبانی شده (آمریکا ) مرتبا دشنام می دهد ( شما تروریست ..)

معلوم است 

1- دعوا را باخته است ( شکست خورده) 

2- خیلی ترسیده است ( چون شما را حواله می دهد به آینده در جای دیگر اقتصاد تلافی میکند)

3-دست از آبرو خود کشیده است

حالا راه حل من

از این پیشنهاد من عصبانی نشوید خیر دنیا و آخرت در آن است اگر انجام شود اگر نشد راه حل دوم دقیقا"  عکس پیشنهاد اول است 

ما به ترامپ پیشنهاد یک معامله 700 میلیارد بدهیم برای فروش نفت و محصولات پتروشیمی با قیمت متعارف بین المللی و در مقابل از آمریکا کالا بخریم به نرخ ده درصد پایینتر از نرخ رایج بین المللی

چرا ؟

امریکا به این معامله نیاز دارد برای به راه انداختن اقتصاد خودش و شرکتهای آمریکایی از ورشکستگی نجات می دهد

به احتمال 99% ترامپ خواهد پذیرفت  

بالاخره طرف رئیس جمهور خوبی نیست سیاست زیاد  حالیش نیست اما تاجر خوبی است مزه پول را خوب می فهمد

برای ما هم می تواند مفید باشد به شرط دقت در خرید ها 

فروش نفت از طرف دولت ایران است اما کالای ( غیر نظامی) توسط بخش خصوصی ایران وارد شود 

و  وجه  آن را به دولت ایران نقدا یا توسط بانکها ی طرف قرار داد ایرانی مدیریت تسهیلاتی شود

خرید ها از نوع ماشین آلات ساختمانی کارخانه ای و معدنی و پزشکی و هواپیمایی باشد

هیچ کالای مصرفی وارد نشود در واقع هرچه وارد می شود باید لوازم کار و وسیله مورد نیاز باشد

این معامله ده سال و بتدریج سالی 70 میلیارد صادرات نفت و معادل آن واردات کالا صورت گیرد

می دانم با این پیشنهاد بسیار مخالفت خواهد شد مرا به بی دینی و ........... متهم خواهند کرد 

اما اگر این پیشنهاد اجرایی شود بسیار بر اقتدار و بزرگی جمهوری اسلامی ایران افزوده خواهد کرد و دنیا خواهد گفت جمهوری اسلامی حتی می تواند با دشمنان خود تعامل مفید داشته باشد

این صلح منافعی همطراز یا بیشتر از صلح حدیبیه خواهد داشت

تازه در نظر داشته باشید یک برخورد محدود جنگی بین ما و آمریکا می تواند برای ما معادل این مبلغ خسارت اقتصادی و برای آمریکایی ها (ده برابر بیشتر )  7000میلیارد دولار خسارت باقی بگذارد

اما پیشنهاد دوم

آمریکا یک کشور ورشکسته است  مقدار بدهی که طی 30 سال آینده هم قادر به باز پرداخت این بدهیها نیست

از آن سمت تمام  بیماری های اقتصادی آمریکا عود کرده و بزودی حال این بیمار وخیم تر خواهد شد 

یک مانع می تواند او را برای همیشه روی صندلی چرخ دار زمین گیر کند.

آری دولار بدون پشتوانه است 

چون زمانی طلا پشتوانه دولار بود زمانی تولید ناخالص ملی و اقتصاد آمریکا 

الان هیچ کدام موضوعیت ندارند

آگر ایران روی این موضوع بخوبی مانور کند با استقبال کشورهای نظیر روسیه و چین روبرو خواه شد 

و در صورت امضاء قرار داد سوئیفت آسیایی می تواند در بی اعتباری و حتی فرو ریزش اعتبار دولار نقش اساسی بازی کند این قسمت مقابله با آمریکا 

در کوتاه مدت زیان پانصد میلیارد دولاری در دراز مدت زیان چند هزار تریلیون دولاری بر آمریکا وارد 

کند بخصوص اگر این حرکت هم آهنگ با تحریک آسیا برای اتحاد پولی در مقابل آمریکا باشد

در یک مقاله اگر لازم شد آنرا بررسی خواهیم کرد    

         

اقتصاد پاشنه آشیل ایران در چالش با آمریکا

یک روز در همین خلیج فارس 120 ناو و کشتی جنگی آمریکا و متحدان غربی اش برای مقابله با ایران جمع شده بودند حداقل پنج ناو هواپیما بر با 360 هواپیمای جنگی آماده پرواز 

همه منتظر بودند چالش ایران و آمریکا منجر به یک جنگ سهمگین در خلیج فارس شود 

ناگهان کارشناسان جنگی آمریکا بانگ بر آوردند 

در یک رزمایش ما نتیجه جنگ با ایران بررسی کردیم نتیجه شکست سنگین نیروهای آمریکا خواهد بود با بیش از 20.000هزار کشته و 19 عدد ناو غرق شده نگاه کنید به رزمایش (چالش هزاره) سال 2002

نگاه کنید به گزارش پایگاه (ریلی رکنینگ) تحت عنوان " ایران ناوگان دریایی آمریکا را غرق کرد"

این هشدار کار ساز شد رئیس جمهور وقت فهمید پیروزی سریع در کار نخواهد بود لذا ریسک کنار گذاشت و تعداد زیادی از یگان های دریایی آمریکا را از خلیج فارس خارج کرد 

خلاصه هشدار کارشناسان جنگی آمریکا این بود "ایران با مخلوطی از موشکهای ساحل به دریا و قایق های سریع و سبک ترتیب ناوگان امریکایی و متحدان را خواهند داد"

اما چالش ما با آمریکا تمام نشد آنها راه دیگری را پیش گرفتند تحریم و تلاش برای هم پیمان کردن اروپایی ها و کشور های خاور دور این تلاش با خیره سری و پاسخهای نامناسب وقت ایران (احمدی نژاد ) روبرو شد

تلاشها نتیجه داد یکی از بزرگترین تحریم های تاریخ بشریت اتفاق افتاد 

ایران سخت تلاش کرد تا با این تحریمها مقابله کند این تلاشها با توجه به اقتصاد مقاومتی که کشور داشت در پیش  می گرفت نوری از  پیروزی در افق پیدا شد 

آمریکا و غرب که خود گرفتار بحران مالی و رکود اقتصادی  بود از این مسئله ترسید و به پایان و تعلیق تحریم ها رضایت داد (قرار داد برجام)

اما پس از برجام روحانی با کمی تجربه اقتصادی و وزراء لیبرال رکود سنگینی بر اقتصاد کشور مسلط کرد ( در تمام مدت تحریمها  اقتصاد کشور در حال گردش بود و وضع بسیار بهتر از امروز بود)

رئیس جمهور جدید (ترامپ) آمریکا که کینه شکستهای قبلی آمریکا ناراحت بود و بار ها در دوره تبلیغات انتخابات به آنها اذعان کرده بود 

این سستی و رکود اقتصادی ایران را به فال نیک گرفته و مجددا جنگ تحریم و جنگ اقتصادی را 

استارت کرده است ( در واقع بوی پیروزی به دماغ ترامپ خورده)

اما این تهران است که در خواب (برجام) بسر می برد

جنگ اقتصادی چالش جدید ایران با آمریکا است امروز با چند وزیر کاسب در غرب تحصیل کرده 

که اعتقادی به چالش ( نبرد اقتصادی سرنوشت ساز ) ندارند در این سمت قضیه و 

کارشناسان اقتصادی همچون کوهن (در راس گروه مقابله با ایران در پنتاگون ) روبرو هستیم 

امروز ثمره همه تلاشهای جبهه اسلام انقلاب و خون شهیدان در معرض چالش اقتصادی قرار گرفته است؟

ما این همه پیروزی و قدرت در نتیجه تلاش مجاهدان و شهدا بدست آورده ایم

همه این نتایج در سبد تخم مرغ های روحانی ( و وزراء با نگاه غربی ) نگذاریم   

چرا روحانی اقتصاد را نمی تواند راه بیندازد

روحانی با وجودی که یک طلبه است اما سبقت لفظ دکتر برای او اهمیت بیشتری دارد 

تا حجت اسلام او که خود یک تحصیل کرده غرب است ناخواسته یک مروج فرهنگ اقتصاد و دانش غربی است تا اسلامی او در دوره اول ریاست جمهوری خویش با وجود موفقیت در مذاکرات نتوانست

اقتصاد به گل نشسته ایران به راه بیندازد به دلیل زیر

1- خودش تجربه اقتصادی نداشته و ندارد در این زمینه هم تحصیلاتی ندارد

2- وزراء انتخابی همگی تحصیلات غربی دارند اعتقادی هم به جنگ اقتصادی دشمن ندارند (کسی که معتقد به حمله دشمن نیست به تبع به دفاع هم اعتقادی ندارد)

3- یک سری از آقایان هم بدنبال سهم خویش از انقلاب هستند با بقیه قضایا کاری ندارند 

4-بطور کل دولت ابزار کافی برای این کار در اختیار ندارد (بانکهای به گل نشسته و بودجه در فشار)

5-این دولت و رئیس ان اعتقادی به راه انقلابی در اقتصاد و مقابله اقتصادی ندارد

خوب کابینه آینده هم آینه کابینه گذشته است

پس منتظر هیچ معجزه ای نباشید  "اقتصاد همچنان در گل خواهد ماند."

از کوزه همان برون تراود که در اوست 

اقتصاد در " کما " روحانی در پایکوبی ملت در عزا

اقتصاد کشور بعد از ضربه مغزی ( ندانم کاری+تحریم ها) به حالت نیمه کما رفته بود که روحانی با نمایش کلید  توانست برای بار اول برنده انتخابات رئیس جمهوری ایران ایران شود

او که عمری در خدمت شورای امنیت ملی ایران حدود شانزده سال و رشته تحصیلی حقوق (اساسی)

و شانزده سال مشاور امنیت ملی رئیس جمهور و دو دوره رئیس کمسیون دفاع مجلس در کارنامه خود داشت با دیدی امنیتی و تحصیلات حقوقی  اصولا سر رشته اقتصادی نداشت  وارد میدانی شد که در ان دید اقتصادی نیاز بود که خود فاقد آن بود 

 حتی تیم پزشکان منتخب او ( وزراء کابینه او ) در تشخیص بیماری اقتصاد اشتباه کرد و با نسخه " کاهش تورم " مریض نیمه کما را  به  " کما  " کامل برد.

هرچه علمای اقتصاد گفتند آقایان فکر کردند مسابقه سفسطه بازی است 

با پاسخ های از " رکود خارج شده ایم " "سرمایه گذاری خارجی رشد کرده" "کشور از جنگ نجات دادیم"

"ورشکستگی شرکتهای بزرگ در دنیا عادی است" "به رشد اقتصادی 7% رسیده ایم" 

دهان ملت را بست

ملت حیران این بی تدبیری منتظر انتخابات رئیس جمهوری بعد ماند 

اما این بار هم رقیب ناشی و تازه کار بود برای جبران تازه کاری سعی کرد از با تجربه های دولتهای قبلی استفاده کند 

که گرفتار وزراء کابینه احمدی  نژاد شد غافل از اینکه او خوشنام بود باید یک برنامه اقتصادی روی میز می گذاشت تا بازی را ببرد 

اما روحانی بازی را بلد بود با شارلاتان بازی "آزادی از بین می رود "  " دیوار دور شما می کشند "

با تهیج جوانها آهای احمدی نژادها در لباس جدید آمدند بازی را برد 

اما ملت همچنان بازنده بازی است تمام جان او "اقتصاد در کما کامل بسر می برد "

اگر کابینه اقتصادی دولت دوم روحانی مانند قبلی او باشند 

به ملت پیشنهاد می کنم بروید وسایل کفن و دفن را آماده کنید.

رقص ترامپ با جاهلیت عرب

رقص ترامپ با جاهلیت عرب

سفر جنجالی رئیس جمهور آمر یکا به عربستان سعودی یاد آور داستان علی بابا و چهل دزد بغداد است

یک رئیس جمهور از دنیایی متمدن امروز دنیا بیاید در یک کشور جهان سوم و همجنان سرخ پوستان و بومیان قاره آمریکا با عربهای داعشی برقصد و همچنان مستان باده نوش با عربهای جاهلیت لاف گزاف ضد تروریست سر بدهد

یک سفره رنگین پهن کرده رو در روی همدیگر نشستند لاف دوستی لاف قدرت لاف آهای دشمن کجایی زدند جشن گرفتن و به یمن این پیروزی  با هم قرار داد های چند صد میلیاردی بستند با هم سخت هم قسم شدند برای دوستی . یک صورت و روی قضییه بود اما واقعیت قضییه  روی دیگر بسیار تلخ است بگذارید کمی مسئله را باز کنیم عربستان دو سال است درگیر یک جنگ فرسایشی و بسیار سنگین در جنوب و غرب کشورش با نیمی از یمن است اما همین نیمه یک کشور فقیر چنان در مقابل او ایستاده لرزه به خاندان سعودی افتاده نیروهای سعودی در این جنگ خانمان سوز چنان می ترسند که از چند کیلومتر مانده به خط تماس

جلو تر نمی آیند آنچه در خط تماس حضور دارد مزدوران داعشی است که با حقوق های چند هزار دولاری

پشت تجهیزات پیشرفته قایم شده اند برخلاف تبلیغات حضور سی کشور از طرف عربستان در این عملیات فقط تعداد کمی نیروهای اماراتی انهم اندک در کیلومترها دورتر از خط تماس حضور دارند و باقی فقط اسمشان حضور دارد

بله خوب چند هواپیمایی عربی با خلبانان غیر عرب هم در بمبارانها شرکت دارند خلبانهای گاه کیلومتر ها

قبل از هدف رسیدن به هدف بمبهارا رها کرده دور می زنند به همین خاطر تلفات غیر نظامیان دهها برابر جنگهای دیگر است از ان سمت هیچ چشم انداز مشخصی برای پایان جنگ مشخص نیست در واقع فقط مزدوران خارجی بجای عربستان می جنگند عربستانی از کمبود بودجه و پایین آمدن قیمت نفت بسیار صدمه دیده است سال 2016 برای جبران کسری بودجه حداقل 15 میلیارد دولار استقرض از بانکهای خارج کرد حالا با جیب خالی بلوف چهارصد میلیارد دولاری خرید از امریکا میزند با جیب خالی قرادادهای نجومی امضاء می کند

آما روی واقعی سکه اینجا است عربستان سخت ترسیده و درمانده است وخسته از جنگ و هزینه های سنگین و تلفات سنگین تر انسانی و سرزنش رقیبان داخلی بلاخره شاهزاده های رقیب هم منتظر شکست و برکناری

آل سلمان هستند

آنطرف سکه آمریکا با اقتصاد شکست خورده از دو جنگ بزرگ در خاورمیانه و شکست مالی بزرگتر در بحران مالی 2008و2009 که هنوز بهبودی نیافته است و کسر بودجه جهنمی وهمینطور بدهی بسیار سنگین

که کمر اقتصاد دنیا را شکسته نیاز به یک نمایش دروغین همانند آنچه در عربستان گذشت دارد دو طرف پولی ندارند بله عربستان در آمریکا سهام و پس انداز زیادی داشت امروز قابل برداشت نیست شایعه خروج عربستان از بازار سهام امریکا می تواند قیمت سهام را به نصف کاهش دهد همینطور اوراق قرضه دولتی امریکا هم امروز بر لبه بام فرار دارد هر گونه خروج برای عرضه این اوراق و نقد کردن آنها هم آمریکا وهم سعودی را متحمل خسارت سنگین خواهد کرد

هر دو طرف بسیار شکننده و ضعیف شده اند فقط یک تلنگر کوچک می نواند این قصر شیشه را خورد و خاکشیر کند این طرف واقعی قضییه است همه چیز نمایش بود هر دو بر لبه شیشه ای بازی می کنند.

تازه من به دوستان سوریه ای پیشنهاد می کنم این هواپیما های امریکایی و ناوهای جنگی در صورت حمله مجدد هدف قرار دهید بلاخره این سلاحهای ضد هوایی واین موشکهای ساحل به دریا یک روزی باید کار کنند

سقوط یک هواپیما 200میلیارد دولار سهام آمریکا را تنزل خواهد داد غرق شدن یک ناو جنگی آمریکا 2000 میلیارد دولار خسارت سهام دارد   اکنون دوران بلوف زدن گاو چرانها سر آمده ببینید انگلیس رفیق غار آمریکا چگونه با وجود مخالفت رفت در بانک توسعه آسیا که توسط چین تاسیس شد سرمایه گداری کرده و عضو شد 

این روی سکه سیاه خالی و دورغین است تنها قسمت واقعی قضییه هدایای بود که از جیب سعودی رفت و ان هدیه های شخصی بود که ترامپ و خانواده اش به یغما بردند

عنوان دومین مطلب آزمایشی من

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

عنوان اولین مطلب آزمایشی من

زندگی همه سرتا سر به سیاست گره خورده خواه با آن موافق باشی خواه مخالف ؟

بهر حال می شود اظهار نظر کرد؟

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.