اکنون با پدیده جدیدی از بی حجابی روبرو هستیم که در آن "بغی "به شکل گروهی و توهین به حکومت همراه با لجاجت و وقاحت و بی شرمی بی حد حصر که به شکل سیاسی نمود کرده است.
در واقع بی حجابی که در معانی اعتراض سیاسی به حکومت و شیوه گروهی اجتماعی دنبال می شود
به دنبال فرو ریزی بنیادهای قانونی کشور است؟
نوعی اقدام برای براندازی است؟
در صدد است تا حرمت و حیثیت نظام جمهوری اسلامی ایران را به سخره گرفته و مورد هجوم سیاسی و تبلیغاتی قرار دهد.
این شیوه جدید ابزار غرب و استکبار در برخورد با جمهوری اسلامی ایران است .
آنچه اخیرا در یکی از دریاچه های مازندران اتفاق افتاد بی حجابی نبود بلکه دعوت آشکار به فحشا و منکرات در معابر عمومی و دید همگانی بود.
متاسفانه با سکوت دولت و گروه های سیاسی و مماشات بیشتر اصلاح طلبان و اصول گرایان که بیشتر جنبه رای انتخاباتی دارد شاهد افزایش روزمره این اتفاقات هستیم.
این پدیده چنان گسترده شده است که گاهی در بعضی از ییلاقات و شهرهای شمالی کشور مومنین در اقلیت یا حتی در معرض تعرض قرار می گیرند.
اگرچه نه بعنوان بی حجابی گسترده بلکه به عنوان ظاهر مقبول و متشخص و زیبا سخت کودکان و نوجوانان را به خود جلب کرده اند.
چنانچه اکنون حاکمیت با این پدیده شوم برخورد مقتضی را نکند برای ادامه آن و گسترش بی اندازه ان آینده وحشتناکی را می شود پیش بینی کرد؟
مماشات بعضی از مسئولان و محلی و انتظامی می رود تا کار را بسیار پیچیده و دشوار کند.
راه مقابله با این پدیده وارداتی و صهیونیستی بسیار ساده است.
این پدیده زنان را دعوت به بغی و شورش جسمی بر علیه حکومت می کند .
عده زیادی هم به خاطر مورد توجه قرار گرفتن و یا مریض بودن به آن لبیک می گویند؟
مورد توجه قرار گرفتن به خاطر عدم داشتن خواستگار و یا شوهر قانونی ( وسعت پدیده مجردی)
و یا به علت نا زیبایی صورت بقیه بدن را در معرض دید قرار دادن یا تحقیر بیشتر حجاب داران مورد توجه قرار گرفته است؟
متاسفانه این بی حجابی کنونی روی دیگر سکه هم دارد و آن استقبال مردان از آن است آن هم به علت گسترش مجردی افزایش سنگین هزینه تاهل و نا پایداری خانواده به خاطر نداشتن شغل است.
اگرچه توصیه اصلی من اینست که قانون گذار باید در رفع موانع تجرد باید گام های اساسی بردارد.
اما اکنون برخورد قانونی با این بی حجابی الزامی انکار ناپذیر است.
اما قوانین قبلی در برخورد با این پدیده نا کارآمد هستند.
پیشنهاد من قوانین و محرومیت های زیر است
اول محکوم بی حجابی باید مشمول محرومیت اجتماعی شود.
چرا نوشتم محکوم چون بی حجابی او بر قانون گذار باید مسلم شده باشد از طریق مستندات در فضای عمومی همانند عکس و دستگیری توسط نیروی انتظامی و غیره.
هر کسی نتواند هر شخصی متهم به بی حجابی کند.
اما چرا محرومیت چون بی حجاب دارد اعتراض خود را به قوانین و روح حکومت با عمل اثبات می کند در واقع دارد اعلام می کند من جمهوری اسلامی ایران و این قانون او را قبول ندارم خوب شما که قانون را قبول نداری پس مزایای جمهوری اسلامی ایران را هم نباید دریافت کنی.
اما محرومیت های قانونی از قبیل
1- محرومیت از تحصیل در دانشگاه و مدارس خاص دولتی ( محرومیت از ادامه تحصیل رایگان و حتی نیمه دولتی) اگرچه این بند شامل دوره دبستان و راهنمایی که طبق قانون اساسی رایگان و الزامی و همگانی است نمی شود بدهی است بی حجابی در درهای یاد شده اصلا محلی از اعراب ندارد.
2- محرومیت از شغل دولتی و حتی سازمانهای نیمه دولتی یا بانکها و شهرداری ها مدارس غیر انتفاعی و دانشگاه های خصوصی ( بطور کلی هر سازمان و مدرسه و مکان که مجوز آن توسط دولت صادر می شود)
3- محرومیت از عضویت یا کاندید شدن برای مجلس و شورا شهر یا حتی مکان های عمومی مانند انجمن های عمومی
موارد متعدد دیگر هم است که می شود به این سه مورد اضافه کرد اما برای شروع کافی است.
حالا این قوانین تصویب کنید تا ببینیم کسی می تواند چنین بی محابا بی حجابی کند.
- ۹۸/۰۳/۲۸